55

در طولِ اینهمهههه سالی که درس خوندم و محصل یا دانشجو بودم، پیش نیومده بود که از درس خوندن خسته نشم :| همیشه یکی دوساعت که میخوندم داد و ناله‌م هوا بود یا پامیشدم اینور اونور الکی پلکی راه میرفتم :/

ولی حالا .... !

جل الخالق :///

چشم و گوش شیطون کرو لال و کور بشه انشاالله :| 


+ نوشته بود هروقت برات موفقیت از"یک گزینه" به "تنها گزینه" تبدیل شد، موفق میشی :)

+ شاعر میگه چیییی؟؟ آرامشی دارم که طوفان را بغل کردم..!!! جوووونم به این جمله. آخه چقد قشنگههه ♡_♡ میری تو دلِ سختی و کار ولی یه جوووری برات شیرینی و آرامش داره که خداشاهده بیکاری و بی‌عاری نداره :)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد