85

چند روزه نمیتونم از ته دل بخندم..

دلم میخواد یه جوری از ته دل بخندم که نتونم جلوشو بگیرم :)

بی حس شدم..

نسبت به هیچی واکنش نشون نمیدم..

امروز رفتیم مبل خریدیم. همه خوشحالن. مامان از ته دل لبخند میزنه. همسر خوشحاله که همونی که میخواست شد. بابا خوشحاله که فکر میکنه من خوشحالم..

ولی خودم.. هیچ حسی ندارم.. نه خوشحالم نه ناراحت..

فقط یه بغض دارم که باید بترکه.. فک کنم باید برم سر قبر آقاجون.. فقط اونجا میتونم از ته دل گریه کنم.. یا مثلا برم امامزاده..

خداجون.. چقد ازت دور شدم.. آره.. ازت دور شدم که اینجوری شدم..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد