دیشب همسر دو تا جمله بهم گفت.. از اون جملههایی که تا چند دقیقه میرم تو کما و فقط یه جا زل میزنم، بعد بیاختیار اشک میریزم.. نمیخوام بگم چی گفت که بعدها اومدم اینجا یادم نمونه و ازش کینه به دل نگیرم..
+ بعضیا چطور میتونن انقدر انرژی و حال خوب به بقیه منتقل کنن؟؟ خیلی دلم میخواد این مدلی باشم
+ دیروز رفته بودیم همسر مریض ببینه، بعد آقاهه به منم گفت "خانم دکتر" ...... محو شدم یعنی... یه جورایی هم بدم اومد هم خوشم اومد :) انشاالله دکتر راستکی بشم بعد ذوق کنم از اینکه دکتر صدام کنن ...
+ اقا من لاغرم! خب همینه که هست :) خوشت میاد بیاد، نمیادم مجبوری خوشت بیاد... والا !
+ من یه دخترِ سادهام که هنوز یاد نگرفتم برای رابطه جنسی شما رو خوب تحریک کنم! خب بازم همینه که هست :) چون من افتخار میکنم به پاکیِ ذاتم.. ذاتم رو پاک نگه داشتم و خودم رو رها نکردم ... والا !
+ پیج این دکترِ زنجانیِ تپلو رو دیدم حالم خوب شد.. انشاالله حالش خوب باشه با اینکه نه من اونو میشناسم نه اون منو :)))
یه ذره بعدتر نوشت: آقا دیدی چقد قشنگ هیچ اشارهای به اون دوتا جمله نکردم؟ :دی
اللهم عجل لولیک الفرج
آمین